مهمترین مسئلهایی که مدیران در پیگیری وظایف بازاریابی در شرکتها با آن روبرو هستند این است که؛ گمان میکنند تمام ایدههای فروش باید توسط تیم بازاریابی حل و فصل شود یا پیگیری هر نقصانی در فروش به عهدهی این تیم است. این مسئله سبب اختلاف تیم مدیریتی و تیم بازاریابی شرکت میشود اما، به راستی حیطهی وظایف این دو تیم تا کجاست؟ و چرا اساساً چنین مشکلی بروز میکند؟ یکی از اشتباهات مدیران شرکتها این است که آنچنان تیم بازاریابی شرکت را با انبوهی از ایدهها بمباران میکنند که ایدههای آنان از منابع مالی و انسانی شرکت پیشی میگیرد! در چنین شرایطی اگر تعداد نیروی انسانی کافی نباشد چگونه میتوانند انبوهی از ایدهها را پشتیبانی کنند؟ این حالت ما را یاد این ضرب المثل فارسی میاندازد که؛ با یک دست میخواهی چند هندوانه بلند کنی؟؟؟ به عنوان نمونه نمیشود یا یک تیم ۸ نفره از بازاریابانِ شرکتتان توقع داشته باشید ۵۰ پروژه را در دو ماه کاملاً تمام کنند…
از طرفی گاهی تیم مدیریتی ایدههایی را ارائه میدهد و توقع پشتیبانی تیم بازاریابی از ایدههای مطروحه را دارد اما، بودجهی اختصاص داده شده نمیتواند به پیشبرد ایدهها کمک کند و در نتیجه تیم مدیریت شرکت بدون توجه به این مسئله بازاریابان شرکت را متهم به کم کاری میکند… راهکارِ همکاری تیم بازاریابی و مدیریتی … اگر شما جز مدیران شرکت هستید و تمایل دارید ایدههای زیادی را در شرکت خود عملی کنید ولی در عین حال تیم بازاریابی بزرگی ندارید میتوانید برای ایدههای خود اولویت تعیین کنید تا بازاریابان شرکت در انبوه ایدههایی که باید پیگیری کنند سردرگم نشوند. اما، ممکن است با یک مشکل دیگر هم مواجه شوید زیرا بیشتر بازاریابان اولویت بندی را تعویق کار می دانند، برای جلوگیری از چنین تفکری از بازاریابان شرکتتان همفکری بخواهید. در واقع از آنها سوال کنید که اگر این چند ایده را داشته باشیم:
- کدام ایده به اهداف شما نزدیکتر است؟
- کدام ایده نتیجهی بهتری میدهد؟
- عملی کردن کدام ایده بازگشت سرمایه شرکت را بهتر میسر میکند؟